داغ عزیز
هر سال روز ارتحال حضرت امام ره ته دلم بدجور خالی می شود ، یک دل گرفتگی عجیبی اعماق قلبم را قلقلک می دهد .
من فقط 24 سال از عمرم می گذرد . در دوران خودم زندگی می کنم .
زمان حیات امام ره نبوده ام که وجودشان را حس کرده باشم و یا مدام چهره پر ابهت و مهربانشان را اکثر اوقات از رسانه های مختلف دیده باشم و پای ثابت حرفها و اندیشه ها و فرمان های قاطعش بوده باشم ...
من فقط خاطراتش را شنیده ام . مستندهایش را دیده ام . سخنانش را خوانده ام .
اما مهر این مرد بزرگ چنان در دلم موج می زند که انگار مدتها پا در رکابش بوده ام .
هر سالگرد ارتحالش دلم غمگین رفتنش می شود , چنان که گاهی اوقات دلم میخواهد مدتها بنشینم برایشان دلتنگی کنم و اشک بریزم درست مانند یک دختر جوان پدر از دست داده ...
امسال داغدار دایی جوانم که شدیم تازه عمق معنای /عزیز از دست داده /را درک می کنم ...
داغ عزیز خیلی سخت است , بعدها که در کشاکش امورات روزگار و زندگی جای خالی اش را احساس می کنی , داغ عزیزت دلت را سخت آزار می دهد ..
امام ره برای خیلی ها عزیز بود و هست ...
داغ دل همه آنهایی که امام راحل برایشا عزیز بود و هست با رهبری آقای مهربان و مقتدرمان سیدعلی خامنه ای تسکین باد ...